جدول جو
جدول جو

معنی خوش اخلاق - جستجوی لغت در جدول جو

خوش اخلاق
دارای اخلاق نیک
تصویری از خوش اخلاق
تصویر خوش اخلاق
فرهنگ فارسی عمید
خوش اخلاق
(خوَشْ / خُشْ اَ)
خوش خو. خوش خلق، مهذب. پاکیزه خو. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خوش اخلاق
نیکخوی هوخیم نیکخوی خوشخوی
تصویری از خوش اخلاق
تصویر خوش اخلاق
فرهنگ لغت هوشیار
خوش اخلاق
خلیق، خوش خلق، خوش داب، نرم خو، نیک خلق، نیکخو
متضاد: بداخلاق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خوش اخلاق
خوش برخورد، اخلاق خوب
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش خلق
تصویر خوش خلق
خوش اخلاق، دارای اخلاق نیک
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ اَ)
خوشخویی. خوش خلقی، پاکیزگی خو. تهذیب خلق. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ یَیْ)
نام محلی است در 68 هزارگزی شاهرود. (یادداشت مؤلف). دهی است از دهستان کوهسارات از بخش رامیان شهرستان گرگان. واقع در 68 هزارگزی جنوب خاوری رامیان، کنار شوسۀ گرگان -شاهرود. کوهستانی و سردسیر با 255 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ قِ)
دهی است از دهستان گل تپۀ فیض الله بیکی شهرستان سقز. واقع در 63 هزارگزی شمال خاوری سقز و 3هزارگزی جنوب رود خانه ساروق. کوهستانی و سردسیر با360 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ خُ)
متواضع. باحوصله. (ناظم الاطباء). نیک خوی. ساویز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش اخلاقی
تصویر خوش اخلاقی
نیکخویی نیکخویی خوشخویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش خلق
تصویر خوش خلق
ساویز دشاک
فرهنگ لغت هوشیار
خلیق، خوش اخلاق، خوشخو، گشاده رو، نیک خصلت، نیک خلق، نیکخو
متضاد: بدخلق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خوش رویی، اخلاق خوب، خوش مشربی
دیکشنری اردو به فارسی
با خوش روانی، با اخلاق خوب، خوش خو
دیکشنری اردو به فارسی